میلاد باسعادت اسوه صبروبردباری ،الگوی حجاب وعفت،عقیله بنی هاشم وروز پرستار مبارکباد
نون والقلم نبی است ومایسطرون حسین طاق فلک علی است وعالم ستون حسین
خلقت تمام حضرت زهراست خون حسین بایک قیامت است هم الغالبون حسین
دراین قیام نقطه پرگار زینب است
بهترین جلوهگاه برای شناخت شخصیت وجودی زینب (سلام الله علیها) همان سفر تاریخی کربلا و مطالعه واقعه عاشورا و به دنبال آن خواندن داستان اسارت آن بزرگوار و همراهان او و چگونگی برخورد با ستمگران زمان است که تاریخ جزییات آن را برای ما نقل کرده است ولی در بسیاری از موارد زندگی این بزرگوار کوتاهی کرده و در بیشترین دوران عمر پرثمر آن بانوی بزرگ اسلام در سکوت مانده است. به گوشههایی از فضایل ایشان توجه کنید.
اولین و مهمترین خصلت آن بانو محبت و عشق وافری است که به ذات احدیت دارد تا بتواند همه کس و همه چیز را در محضر او ذوب کند و حتی خویشتن خویش را هم نبیند. در مقابل ایمان و اعتقاد به خداوند همین بس که همه مصائب را برای او در راه رضای حق تحمل میکند و همه اینها را چون از سوی معبود است، زیبا میبیند. وقتی در کوفه ابن زیاد از او سوال میکند: «کار خدا را با برادرت چگونه دیدی؟» در جواب میفرماید: «چیزی جز زیبایی ندیدم.» زیرا که این حرکت در راستای حق و حقیقت و جاودانگی بود. شهادت یک انسان کامل در نظر اولیاء خدا جمیل است نه برای این که جنگ کرده و کشته شده است. بلکه جنگ و قیام برای خدا بوده است. آن گاه که حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) بدن پاره پاره برادر را در گودال قتلگاه مشاهده میکند با تضرع در پیشگاه خدا میگوید: «اللهم تقبل منا هذا القربان.»
این اوج معرفت و ایمان است و عظمت روح را میرساند که چون در راه خداست، تحمل آن آسان است.
عبادت غرض اصلی آفرینش است و امام معصوم سمبل و تجلی این غرض؛ و هرچه یک انسان عابدتر باشد با حرکت آفرینش هماهنگتر و با معصوم مانوستر میشود. شاید علت انس حضرت زینب (سلام الله علیها) با برادرش امام حسین (علیه السلام) جلوهای از این عبادت باشد.
نوشتهاند هیچگاه تهجد و نماز شب این بانوی بزرگ ترک نشد. در فرهنگ قرآنی نافله چیزی است که زیاده بر واجب است و از روی تفضل و تبرع انجام میگیرد.
حضرت امام حسین علیه السلام در هنگام وداع به زینب کبری فرمود: «خواهرم در نماز شبت مرا به یاد داشته باش.» و نیز از امام سجاد علیه السلام نقل شده است: «عمهام زینب در مسیر اسارت از کوفه به شام هم فرایض و هم نوافل خود را به جای میآورد و غفلت نداشت. فقط در یکی از منازل به خاطر شدت ضعف و گرسنگی، نشسته نماز خواند که بعد معلوم شد، سه روز است غذا میل نکرده، زیرا به هر اسیر شبانه روز یک گرده نان میدادند و عمهام سهمیه خود را بیشتر اوقات به بچهها میداد.»
دانش حضرت زینب علیهاالسلام
حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) بانوی علم و فضل است. او علم خود را از جد بزرگوارش پدر ارجمند و مادر گرامی و برادران عزیزش دارد، کسانی که متصل به وحیاند. نوشتهاند حضرت زینب (سلام الله علیها) درس تفسیر برای بانوان داشت. آری دختر امیرالمومنین علی (علیه السلام) به راستی دارای علم وافر خدادادی بود. ابن عباس از وی با این عبارت نقل میکند و میگوید: «بانوی خردمند ما زینب (سلام الله علیها) و همین بس که در بنیهاشم به «عقیله» یعنی بانوی خردمند معروف بود و آن هنگام که حضرت زینب (سلام الله علیها) در اسارت وارد کوفه شد. او بانوانی را که برای تماشا آمدهاند، میشناسد. در و دیوار آن او را به یاد ایامی انداخت که بانوان همین شهر، صف اندر صف منتظر لقایش مینشستند تا در درس تفسیرش شرکت کنند و اکنون شهر به شهر میگردد.
از سخنان حضرت زینب (سلام الله علیها) در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام و خطبهها و سخنرانیهایی که در فرصتهای مختلف در برابر ستمکاران و طاغوتیان آن زمان و مردم دیگر ایراد فرمود، به خوبی معلوم میشود که مراتب علم و دانش و کمال آن بانوی بزرگوار از راه تحصیل و تعلیم اکتسابی نبوده و بهرهای الهی و جنبه خارقالعاده داشته است. شاهد این مطلب، کلام امام سجاد (علیه السلام) است که پس از خطبه کوفه بر او فرمود: عمه جان آرام باش و سکوت اختیار کن که تو بحمدالله دانشمندی معلم ندیده و فهمیدهای هستی که کسی تو را فهم نیاموخته است.
زینب کبری وقتی احساس کرد مسئولیت بزرگ جهاد در راه خدا و پیکار و مبارزه با بی دینان به دوشش آمده است و در این راه باید از مال و منال و شوهر و زندگی و فرزند بگذرد، حتی اگر لازم شود از دادن جان نیز دریغ نکند، با کمال شهامت و فداکاری از خانه و کاشانه و شوهر و زندگی دست میکشد. گویند به هنگام ازدواج حضرت زینب (سلام الله علیها) با عبدالله ابن جعفر، با توجه به علاقه وافری که میان او و برادرش حسین (علیه السلام) بود، شرط کرد که هرگاه برادرش خواست سفری برود، زینب بتواند به همراه برادر مسافرت کند و عبدالله شرط را پذیرفت.
بانوی فداکار کربلا فرزندان خود را برای قربانی به قربانگاه نینوا میآورد و در همه جا یاری مهربان و دلسوز برای رهبر عالیقدر این قیام و نهضت مقدس یعنی اباعبدالله الحسین (علیه السلام) بود و چون عصر عاشورا شد و آن حجت الهی به شهادت رسید، سهم عمده و بار تازهای به دوش این بانوی فداکار نهاده شد که چون کوهی پولادین در برابر دشمنان منحرف ایستاد. در بعضی مقاتل نوشتهاند: «در روز عاشورا هنگامی که فرزندان حضرت زینب (سلام الله علیها) به شهادت رسیدند، ایشان از خیمه بیرون نیامد و بر بالینشان حاضر نشد. وقتی علت را سوال کردند، پاسخ داد: «تا مبادا برادرم خجالت بکشد.»
تجلی و نقش بسیار مهم حضرت زینب (سلام الله علیها) به گونهای است که اکنون پس از قرنها باز هم چنان جلوهای دارد که جامعه اسلامی ما برای ارج نهادن به روحیه ایثار و فداکاری پرستاران و تجلیل از این قشر ایثارگر، روز ولادت فرخنده این بانوی گرانقدر را روز پرستار نامیده است.
پرستاران نیز در ایثار و فداکاری در صف مقدم جامعه هستند و نسبت به سلامت و حیات همنوعان خویش، متعهدانه و دلسوزانه انجام وظیفه میکنند. از این رو استقبال کردهاند تا این روحیه را هر چه بیشتر در خود تثبیت و با بهرهگیری از الگویی همچون زینب کبری (سلام الله علیها) پیوسته در مراتب فداکاری و ایثار پیشگام باشند. و میدانیم که از این «اسوه» مردانمان، درس مردانگی و حقمداری و زنانمان، درس حیا و عفت و پاسداری و پرستاری از حریم زندگی را میآموزند.
مآخذ:
1- امانتداران عاشورا در بیانات مقام معظم رهبری، موسسه فرهنگی قدر ولایت، چاپ ششم، تهران، 1381 .
2- مجتبی شاکری، بازخوانی حماسه حسینی یا سیری در تاریخ کربلا، انتشارات زهد، چاپ اول، تهران، 1380 .
3- مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات صدرا، چاپ ششم، تهران، 1381 .
4- جایگاه زن در اندیشه امام خمینی (ره)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ هشتم، تهران، 1378 .
5- آیة الله محمدعلی عالمی، حسین نفس مطمئنه ( آنچه در کربلا گذشت)، انتشارات هاد، چاپ چهارم، تهران، 1378.
6- مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج 1، انتشارات صدرا، چاپ ششم، تهران، 1381 .
روایاتی ازحضرت زینب(س)
ابوبکر با این سند: محمد بن زکریا، جعفر بن محمد بن عماره کندی، پدرش، حسین بن صالح، دو مرد از بنیهاشم، از حضرت زینب (علیهاالسلام) دختر علی (علیهالسلام) روایت کرد که زینب علیهاالسلام فرمود: «قالت فاطمه علیهاالسلام: ... و نحنُ وسیلتهُ فی خلقهِ و نحنُ خاصته و محل قدسه و نحن حجته فی غیبه و نحن ورثه انبیائه...»؛ «ما وسیله ارتباط خدا با مخلوقهای او هستیم. ما برگزیدگان خداییم و جایگاه پاکیها، ما راهنماهای روشن خداییم و وارث پیامبران او هستیم.»
ابیحجاف (از محمد بن عمر بن حسن)، از زینب، به نقل از فاطمه علیهاالسلام و اشجع، بلید بن سلیمان (از ابیحجاج، محمد بن عمرو هاشمی) از زینب دختر علی (علیهالسلام) نقل کرد که فاطمه علیهاالسلام فرمود: «قالت فاطمه علیهاالسلام: ان رسول الله قال لعلی اما انک یابن ابیطالب و شیعتک فیالجنه»، «و سَیجیء اقوام ینتحلون حبکَ ثم یمرقونَ مِنَ الاسلامِ کما یمرق السهم مِن الرمیه»؛ رسول خدا به علی (علیهالسلام) فرمود: «ای پسر ابوطالب! همانا تو و رهروان تو در بهشتاند و به زودی قومی میآیند که از دوستی تو سخن میگویند. آنگاه از اسلام فرار میکنند، مانند پرت شدن تیر از کمان.»
روایتی مشهور به «فاطمیات» در باب دوست داشتن آل محمد که با این اسناد نقل شده است: «... عن فاطمه بنت السجاد علی بن الحسین زین العابدین (علیهالسلام) عن فاطمه بنت ابی عبدالله الحسین (علیهالسلام) عن زینب بنت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) عن فاطمه بنت رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) قالت: الا مَن ماتَ عَلی حُب آل محمد ماتَ شهیداً»؛ «آگاه باشید هر کسی که بر دوستی آل محمد بمیرد، شهید است.»
یکی دیگر از احادیثی که حضرت زینب علیهاالسلام نقل کرد، خطبه طولانی حضرت زهرا علیهاالسلام در مسجد مدینه است. حدیثی که در متن آن دهها حدیث درخشنده وجود دارد و بسیاری از احادیثی که از حضرت فاطمه علیهاالسلام نقل میشود، مربوط به همین حدیث طولانی است. ما برای اختصار تنها به ترجمه بخشی از آن بسنده میکنیم. علاقهمندان را به مطالعه منابع آن ارجاع میدهیم.
«در این روز حضرت زهرا علیهاالسلام چادر به سر کرد و با همراهی جمعی از بانوان وارد مسجد شد. ابوبکر و عدهای از مهاجران و انصار حاضر بودند. به احترام آن بانو پرده سفیدی آویختند. قبل از آغاز سخن، نالهی جانسوزی کرد که بسیاری از حاضران گریستند و پس از آن که مردم آرام گرفتند، فاطمه علیهاالسلام فرمود:
«ستایش خدای را بر نعمتهایی که ارزانی داشت و سپاس او را بر اندیشه نیکو که در دل نگاشت. سپاس بر نعمتهای فراگیر که از چشمه لطفش جوشید و عطاهای فراوان که بخشید و نثار احسان که پیاپی بخشید. نعمتهایی که از شمار افزون است و پاداش آن از توان بیرون و درک نهایتش، نه در حد اندیشه ناموزون. سپاس را مایه فزونی نعمت نمود و ستایش را سبب فراوانی پاداش فرمود و به خاطر در خواست پیاپی، بر عطای خود افزود.
گواهی میدهم خدای جهان یکی است و جز او خدایی نیست. نشان این گواهی، درستی و بیآلایشی است و پایبندان این اعتقاد، دلهای با بینش و راهنمای رسیدن بدان، چراغ دانش. خدایی که چشمها او را نمیتوانند ببینند و گمانها چگونگی او را نمیدانند.
همه چیز را از هیچ پدید آورد و بی نمونهای افشا کرد، نه به آفرینش آنها نیازی داشت و نه از آن خلقت، سودی برداشت. جز آن که خواست قدرتش را آشکار سازد و آفریدگان را بندهوار بنوازد و بانگ دعوتش را در جهان اندازد. پاداش را در گرو فرمانبرداری نهاد و نافرمانان را به کیفر بیم داد، تا بندگان را از عقوبت برهاند و به بهشت بکشاند.
گواهی میدهم که پدرم، محمد، بنده و فرستاده اوست. پیش از آن که او را بیافریند، برگزید و پیش از پیغمبری تشریف انتخاب بخشید و به نامی نامید که سزاوارش بود و این هنگامی بود که آفریدگان از دیده نهان بودند و در پس پردهی بیم نگران و در پهنهی بیابان عدم سرگردان. پروردگار بزرگ پایان کار همه کارها را دانا بود و بر دگرگونیهای روزگار محیط، بینا و به سرنوشت هر چیز، آشنا.
پرستاری، به معنای کمک به رفع نیازهای جسمی و روانی بیمار است و در کشورهای غربی پس از کارهای پرستاری فردی به نام فلورانس نایشنگل آغاز میگردد، و قدمتی به طول چند صد سال دارد.
قدمت پرستاری در اسلام از شروع جنگهای اولیه در صدر اسلام در میادین جنگها شروع گردیده و تاریخ هزار ساله دارد.
در بعضی روایات نیز، از پرستاری پیامبرانی نام برده شده که قبل از ظهور اسلام میزیستهاند.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
کسی که یک روز و یک شب، پرستاری بیماری را به عهده بگیرد، خداوند او را با ابراهیم خلیل علیه السلام محشور میکند، پس همچون درخشش برقی از صراط عبور میکند و کسی که در برطرف کردن نیازهای مریض تلاش کند و نیاز او را برآورد، همانند روزی که از مادر متولد شده است از گناهانش پاک میگردد.
امام صادق علیه السلام میفرماید:
«المؤمنُ فی تبارهِم و تَراحمهم و تعاطفهمکمثلِ الجسدِ اذا اشتکی تداعی لهُ سائرهَُ بالسهرِ و الحمی»(1)؛ مؤمنان در احسان و نیکی به یکدیگر و مهر ورزیدن و مهربانی به هم، مانند پیکری هستند که هرگاه عضوی از آن به درد آید، اعضای دیگر نیز به بیخوابی و تب با او همدردی میکنند.
در جامعه اسلامی، افراد نسبت به یکدیگر نباید و نمیتوانند بیتفاوت باشند، و پایه و اساس زندگی بر محبت و رسیدگی به یکدیگر میباشد، به خصوص نسبت به سالمندان یا بیماران این تعهد و احسان باید صورت پذیرد.
در موقعیتهای متفاوت پیامبر و ائمه گرامی علیهم السلام رهنمودهای فراوانی در این امر ارائه فرمودهاند. از جمله سخنانی که پیامبر صلی الله علیه و آله در آخرین روزهای عمر با برکتشان در مسجد مدینه فرمودند چنین است: «مَن قامَ علی مریض یوماً و لیلة بعثهالله معَ ابراهیم الخلیل علیهالسلام فجاز علی الصراط کالبرق اللامع و مَن سعی لمریض فی حاجةِ فقضاها خرجَ مِن ذنوبهِ کیومِ ولدته امه.»(2)؛ کسی که یک روز و یک شب، پرستاری بیماری را به عهده بگیرد، خداوند او را با ابراهیم خلیل علیه السلام محشور میکند، پس همچون درخشش برقی از صراط عبور میکند و کسی که در برطرف کردن نیازهای مریض تلاش کند و نیاز او را برآورد، همانند روزی که از مادر متولد شده است از گناهانش پاک میگردد.
امام صادق علیه السلام میفرماید:
مؤمنان در احسان و نیکی به یکدیگر و مهر ورزیدن و مهربانی به هم، مانند پیکری هستند که هرگاه عضوی از آن به درد آید، اعضای دیگر نیز به بیخوابی و تب با او همدردی میکنند.
این رهنمودها نشانگر اهمیت رسول گرامی صلی الله علیه و آله بر پرستاری بوده و تاکید ایشان را بر همیاری در جامعه نشان میدهد.
امام صادق علیه السلام از قول رسول خدا روایت میکند که: «من سعی لمریض فی حاجة قضاها اولم یقضها خرج من ذنوبه کیوم ولدته امه...» (3)؛ کسی که برای برآوردن نیاز بیماری تلاشکند، خواه نیاز او برآورده شود یا نه همانند روزی که از مادر متولد شده است از گناهان پاک میگردد.
پینوشتها:
1- بحارالانوار، ج 74، ص 274.
2- همان، ج 76، ص 368.
3- همان، ج 81، ص 217.